وَإِذ تَقولُ لِلَّذي أَنعَمَ اللَّهُ عَلَيهِ وَأَنعَمتَ عَلَيهِ أَمسِك عَلَيكَ زَوجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخفي في نَفسِكَ مَا اللَّهُ مُبديهِ وَتَخشَى النّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخشاهُ ۖ فَلَمّا قَضىٰ زَيدٌ مِنها وَطَرًا زَوَّجناكَها لِكَي لا يَكونَ عَلَى المُؤمِنينَ حَرَجٌ في أَزواجِ أَدعِيائِهِم إِذا قَضَوا مِنهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكانَ أَمرُ اللَّهِ مَفعولًا
مجتبوی
و [ياد كن] آنگاه كه به آن كس كه خداى به او نعمت داده بود- نعمت اسلام و ايمان- و تو نيز به او نعمت داده بودى- نعمت آزادى- گفتى: همسرت را براى خود نگاه دار و از خدا پروا داشته باش، و در دل خويش چيزى را پنهان مىداشتى كه خدا آشكار كننده آن است، و از مردم بيم داشتى و حال آنكه خداوند سزاوارتر است كه از او بيم بدارى. پس چون زيد حاجت [خويش] از او برآورد- و وى را طلاق داد- او را به زنى به تو داديم تا بر مؤمنان درباره [ازدواج با] زنان پسرخواندگانشان تنگى و باكى نباشد هر گاه كه [پسرخواندگانشان] حاجت خود را از آنان برآورده باشند و فرمان خدا شدنى است.